کلمه جو
صفحه اصلی

طردسه

لغت نامه دهخدا

( طردسة ) طردسة. [ طَ دَ س َ ] ( ع مص ) استوار کردن. محکم ساختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): طردسه طردسةً؛ استوار و محکم ساخت وی را. ( منتهی الارب ).

طردسة. [ طَ دَ س َ ] (ع مص ) استوار کردن . محکم ساختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ): طردسه طردسةً؛ استوار و محکم ساخت وی را. (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: