کلمه جو
صفحه اصلی

صداد

فرهنگ فارسی

مار

لغت نامه دهخدا

صداد. [ ص ُدْ دا ] (ع اِ) مار. (منتهی الارب ) (قطر المحیط). || کلاکموش . (منتهی الارب ). دویبة من جنس الجرذان . (قطر المحیط). || جانورکی است یا کربسه است .(منتهی الارب ). سام ابرس . جنسی است از کرباسک . (مهذب الاسماء). || راه سوی آب . (منتهی الارب ).


صداد. [ص ِ ] ( ع اِ ) پرده و مانند آن. ( منتهی الارب ). ستر.

صداد. [ ص ُدْ دا ] ( ع اِ ) مار. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ). || کلاکموش. ( منتهی الارب ). دویبة من جنس الجرذان. ( قطر المحیط ). || جانورکی است یا کربسه است.( منتهی الارب ). سام ابرس. جنسی است از کرباسک. ( مهذب الاسماء ). || راه سوی آب. ( منتهی الارب ).

صداد. [ص ِ ] (ع اِ) پرده و مانند آن . (منتهی الارب ). ستر.



کلمات دیگر: