( صفت ) آنکه قافله را بکام خود کشد قافله اوبار .
قافله خوار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قافله خوار. [ ف ِ ل َ / ل ِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) که قافله را به کام خود میکشد. قافله اوبار :
قافله هرگز نخورد و راه نزد باز
باز جهان رهزن است و قافله خوار است.
قافله هرگز نخورد و راه نزد باز
باز جهان رهزن است و قافله خوار است.
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: