کلمه جو
صفحه اصلی

عثل

لغت نامه دهخدا

عثل. [ ع َ ] ( ع مص ) درست شدن دست شکسته بطور غیرمستوی. ( اقرب الموارد ).

عثل. [ ع ِ ] ( ع ص ) بر پا دارنده شتران و مصلح آن. ( منتهی الارب ) بر پا دارنده شتران و سیاست کننده آنها. ( ناظم الاطباء ).

عثل. [ ع َ ث ِ ] ( ع ص ) بسیار از هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || درشت و پرگوشت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || غلیظ و ضخم. ( اقرب الموارد ).

عثل. [ ع َ ث َ ] ( ع ص ) بسیار از هر چیزی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). بسیار و وافر. ( ناظم الاطباء ). || درشت و پرگوشت. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) چادر پیه بالای روده. ( منتهی الارب ). || پیه تنک بالای شکنبه. ( اقرب الموارد ). || شکنبه گوسفند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شکنبه گوسفند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) بسیار و غلیظ و ضخیم شدن. ( اقرب الموارد ).

عثل. [ ع ُ ث ُ ] ( ع اِ ) ج ِ عَثول. رجوع به عثول شود.

عثل . [ ع َ ] (ع مص ) درست شدن دست شکسته بطور غیرمستوی . (اقرب الموارد).


عثل . [ ع َ ث َ ] (ع ص ) بسیار از هر چیزی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). بسیار و وافر. (ناظم الاطباء). || درشت و پرگوشت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) چادر پیه بالای روده . (منتهی الارب ). || پیه تنک بالای شکنبه . (اقرب الموارد). || شکنبه ٔ گوسفند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شکنبه ٔ گوسفند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (مص ) بسیار و غلیظ و ضخیم شدن . (اقرب الموارد).


عثل . [ ع َ ث ِ ] (ع ص ) بسیار از هر چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || درشت و پرگوشت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || غلیظ و ضخم . (اقرب الموارد).


عثل . [ ع ِ ] (ع ص ) بر پا دارنده ٔ شتران و مصلح آن . (منتهی الارب ) بر پا دارنده ٔ شتران و سیاست کننده ٔ آنها. (ناظم الاطباء).


عثل . [ ع ُ ث ُ ] (ع اِ) ج ِ عَثول . رجوع به عثول شود.



کلمات دیگر: