رئیس روسا
صدر صدور
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صدر صدور. [ ص َ رِ ص ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رئیس رؤساء. بزرگ بزرگان :
بشنو از اخبار آن صدر صدور
لاصلوة تم الا بالحضور.
بشنو از اخبار آن صدر صدور
لاصلوة تم الا بالحضور.
مولوی.
رجوع به صدر شود.کلمات دیگر: