هیچکاره . گردانیدن چیزی را و بی تیمار گذاشتن . ضایع گردانیدن چیزی را .
فخش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فخش. [ ف َ ] ( ع مص ) هیچکاره گردانیدن چیزی را و بی تیمار گذاشتن. ( منتهی الارب ). ضایع گردانیدن چیزی را. ( اقرب الموارد از ابن عبّاد ).
کلمات دیگر: