داغی است که بر صدغ شتر کنند
صداغ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صداغ. [ ص ِ / ص ُ ] ( ع اِ ) داغی است که بر صدغ شتر کنند. ( منتهی الارب ). داغ که بر روی اشتر نهند. ( مهذب الاسماء ). داغی که میان دنبال چشم و گوش نهند بر درازا. ( بحر الجواهر ).
کلمات دیگر: