کلمه جو
صفحه اصلی

قالبد

لغت نامه دهخدا

قالبد. [ ب ُ ] ( معرب ، اِ ) کالبد. ( ناظم الاطباء ).

قالبد. [ ب ُ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهرآسان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. در 38000 گزی جنوب ساردوئیه و 14000گزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه واقع است. 10 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

قالبد. [ ب ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهرآسان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . در 38000 گزی جنوب ساردوئیه و 14000گزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه واقع است . 10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


قالبد. [ ب ُ ] (معرب ، اِ) کالبد. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: