میر حسن یزدی
قاضی کمال الدین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قاضی کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) میر حسن یزدی . رجوع به قاضی میبدی شود.
قاضی کمال الدین. [ ک َ لُدْ دی ] ( اِخ ) حسن حسینی. وی بحسن خلق و لطف طبع و علو همت و وفور سخاوت موصوف و از جمله اشراف سادات گرگان به مزیدفضل و احسان معروف است. وی در زمان روز افزون شاهی در منصب قضاء هرات با امیر نظام الدین عبدالحی شریک بود و به فیصل امور میپرداخت و مهمات مردم را به مقتضیات مذهب امامیه به کفایت مقرون میساخت و اکنون ( زمان مؤلف حبیب السیر ) متصدی منصب تدریس یکی از صفه های مدرسه سلطانی است. ( حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 615 ).
قاضی کمال الدین. [ ک َ لُدْ دی ] ( اِخ ) میر حسن یزدی. رجوع به قاضی میبدی شود.
قاضی کمال الدین. [ ک َ لُدْ دی ] ( اِخ ) میر حسن یزدی. رجوع به قاضی میبدی شود.
قاضی کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) حسن حسینی . وی بحسن خلق و لطف طبع و علو همت و وفور سخاوت موصوف و از جمله ٔ اشراف سادات گرگان به مزیدفضل و احسان معروف است . وی در زمان روز افزون شاهی در منصب قضاء هرات با امیر نظام الدین عبدالحی شریک بود و به فیصل امور میپرداخت و مهمات مردم را به مقتضیات مذهب امامیه به کفایت مقرون میساخت و اکنون (زمان مؤلف حبیب السیر) متصدی منصب تدریس یکی از صفه های مدرسه ٔ سلطانی است . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 615).
کلمات دیگر: