کلمه جو
صفحه اصلی

فدوکس

لغت نامه دهخدا

فدوکس. [ ف َ دَ ک َ ] ( ع اِ ) شیر بیشه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( ص ) مرد درشت اندام. ( منتهی الارب ). مرد سخت. ( اقرب الموارد ). || شتر نیک توانا و بزرگ هیکل. ( منتهی الارب ).

فدوکس. [ ف َ دَ ک َ ] ( اِخ ) معرفة، نام اخطل غیاث بن غوت تغلبی است. ( منتهی الارب ).

فدوکس . [ ف َ دَ ک َ ] (اِخ ) معرفة، نام اخطل غیاث بن غوت تغلبی است . (منتهی الارب ).


فدوکس . [ ف َ دَ ک َ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (ص ) مرد درشت اندام . (منتهی الارب ). مرد سخت . (اقرب الموارد). || شتر نیک توانا و بزرگ هیکل . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: