کلمه جو
صفحه اصلی

طرایف گر

فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که طرایف سازد .
گه معصفر پوش گردد که طبر خون تن شود

لغت نامه دهخدا

طرایف گر. [ طَ ی ِ گ َ] ( ص مرکب ) ترتیب دهنده طرایف. طرایفی :
گه معصفرپوش گردد گه طبرخون تن شود
گاه دیباباف گردد گه طرایف گر شود.
قطران ( در وصف ِ آتش سده ).


کلمات دیگر: