( عثیثة ) عثیثة. [ ع ُ ث َ ث َ ] ( ع اِ مصغر ) مصغر عَثیثة، مته خرد و ضعیف. منه المثل عثیثة تقرم جلداً أملساً؛ یعنی کرمک ضعیف پوست تابان را خوردن میخواهد، در حق کسی گویند که در چیزی فوق طاقت خود کوشش کند و نتواند که برسد و بر آن قادر شود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).
عثیثه
لغت نامه دهخدا
عثیثة. [ ع ُ ث َ ث َ ] (ع اِ مصغر) مصغر عَثیثة، مته ٔ خرد و ضعیف . منه المثل عثیثة تقرم جلداً أملساً؛ یعنی کرمک ضعیف پوست تابان را خوردن میخواهد، در حق کسی گویند که در چیزی فوق طاقت خود کوشش کند و نتواند که برسد و بر آن قادر شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
کلمات دیگر: