قهر و غضب تندی و غضب و تهور غرش
غرشا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غرشا. [ غ َ ] ( اِ ) قهر و غضب. ( آنندراج ). تندی و غضب و تهور. غرش. غرشی :
به لطف طبع باید لطف گفتار
مکن غرشا دل کس را میازار ( ! ).
به لطف طبع باید لطف گفتار
مکن غرشا دل کس را میازار ( ! ).
؟ ( از فرهنگ شعوری ).
کلمات دیگر: