فربه و قوی هیکل
فخرز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فخرز. [ ف َ رِ ] ( ص ) فربه و قوی هیکل. ( برهان ) :
شد فخرز و شد فخرز از داد تو هر عاجز
لاغر نشود هرگز آن را که تو پروردی.
شد فخرز و شد فخرز از داد تو هر عاجز
لاغر نشود هرگز آن را که تو پروردی.
مولوی.
( از فرهنگ نظام از حاشیه ٔبرهان چ معین ). || مرطوبی. ( برهان ).کلمات دیگر: