کلمه جو
صفحه اصلی

عجاهنه

لغت نامه دهخدا

( عجاهنة ) عجاهنة. [ ع ُ هَِ ن َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث عجاهن. || زن آرایشگر که جدا نشود از عروس تا او را بشوی برند. ( اقرب الموارد ). زن مشاطه. ( منتهی الارب ). || زن پیغامبر کدخدائی میان عروس و اهل وی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

عجاهنة. [ ع ُ هَِ ن َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث عجاهن . || زن آرایشگر که جدا نشود از عروس تا او را بشوی برند. (اقرب الموارد). زن مشاطه . (منتهی الارب ). || زن پیغامبر کدخدائی میان عروس و اهل وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).



کلمات دیگر: