عثة. [ ع ُث ْ ث َ ] (ع ص ) عجوز. (اقرب الموارد). گنده پیر. (منتهی الارب ). || (اِ) مته پشم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سوسة تلحس السوف و الثیاب و اکثر ماتکون فی الصوف . (اقرب الموارد)(از لسان ). || (ص ) زن پلیدزبان گول . (منتهی الارب ). زن پلید گم نام . زن احمق . (اقرب الموارد). || (اِ) مار که مار را خورد از گرسنگی در خشکسالی . ج ، عثاث . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
عثه
لغت نامه دهخدا
( عثة ) عثة. [ ع ُث ْ ث َ ] ( ع ص ) عجوز. ( اقرب الموارد ). گنده پیر. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) مته پشم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). سوسة تلحس السوف و الثیاب و اکثر ماتکون فی الصوف. ( اقرب الموارد )( از لسان ). || ( ص ) زن پلیدزبان گول. ( منتهی الارب ). زن پلید گم نام. زن احمق. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) مار که مار را خورد از گرسنگی در خشکسالی. ج ، عثاث. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: