( طرامة ) طرامة. [ طُ م َ ] ( ع اِ ) کبودی دندان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سبزی دندان.( مهذب الاسماء ). || آنچه در میان دندان بماند از طعام و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و نص اللحیانی بقیةاللحم. ( تاج العروس ). || خیو خشک شده بر لب. ( مهذب الاسماء ). و قال غیره : هو الرقیق الیابس علی الفم من العطش. و قیل هو یجف علی فم الرجل من الریق من غیر ان یقید بالعطش. ( تاج العروس ).
طرامه
لغت نامه دهخدا
طرامة. [ طُ م َ ] (ع اِ) کبودی دندان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سبزی دندان .(مهذب الاسماء). || آنچه در میان دندان بماند از طعام و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و نص اللحیانی بقیةاللحم . (تاج العروس ). || خیو خشک شده ٔ بر لب . (مهذب الاسماء). و قال غیره : هو الرقیق الیابس علی الفم من العطش . و قیل هو یجف علی فم الرجل من الریق من غیر ان یقید بالعطش . (تاج العروس ).
کلمات دیگر: