کلمه جو
صفحه اصلی

کینک

لغت نامه دهخدا

کینک. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان جانکی است که در بخش لردگان شهرستان شهرکرد واقع است و 228 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۱°۳۶′۵۹″ شمالی ۵۰°۴۷′۰۹″ شرقی / ۳۱.۶۱۶۳۹° شمالی ۵۰.۷۸۵۸۳° شرقی / 31.61639; 50.78583
کینک، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان لردگان در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.

گویش مازنی

/kinak/ باسن به جلو دادن - حرکت کفل در مرد در عمل مقاربت

۱باسن به جلو دادن ۲حرکت کفل در مرد در عمل مقاربت


پیشنهاد کاربران

۱_ کینک = در لغت فارسی برگفته از کینه ک مصغر یعنی ازار وحرف کسی را در دل پنهان کردن است که خود وجه تسمیه جداگانه در این مورد وجود دارد
۲_ کینک حتی به معنای چشمه های جوشان وفروان هم گفته اند وچون اطراف ان چشمه های فراوان وجود داردوخود در بین این شمه هامحصور شده است


کلمات دیگر: