چنین ٠
کیت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کیت . [ ک َی ْ ی ِ ] (ع ص ) زیرک . ج ،اکیات . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زیرک و هوشیار و باوقوف . ج ، اکیات . (ناظم الاطباء). در اقرب الموارد آمده : اکیات ، اکیاس و آن جمعکَیِّس است نه کیس [ کی ] و «تا» مبدل از «س » است .
کیت . (اِ) کبت و زنبور عسل . || (ق ) به معنی چند و چه اندازه و چه قدر و از چه جنس . || (ص ) آشفته و سرگشته و حیران . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
کیت. ( اِ ) کبت و زنبور عسل. || ( ق ) به معنی چند و چه اندازه و چه قدر و از چه جنس. || ( ص ) آشفته و سرگشته و حیران. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ).
کیت. ( ادات استفهام + ضمیر ) ( «کی »، ادات استفهام + «ت »، ضمیر متصل مفعولی و اضافی ) کی تو را. چه کس تو را :
ور بگیری کیت جستجو کند
نقش با نقاش چون نیرو کند؟
کیت. [ ک َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) زیرک. ج ،اکیات. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زیرک و هوشیار و باوقوف. ج ، اکیات. ( ناظم الاطباء ). در اقرب الموارد آمده : اکیات ، اکیاس و آن جمعکَیِّس است نه کیس [ کی ] و «تا» مبدل از «س » است.
کیت. [ ک َ ت َ / ت ِ ] ( ع اِ ) چنین. ( ناظم الاطباء ). رجوع به «کیت و کیت » شود.
کیة. [ ک َی ْ ی َ ] ( ع اِ ) داغ. کَی . ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). اسم مره از کَی . ( از اقرب الموارد ). || داغ جای. ( منتهی الارب ). جای داغ. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
کیت. ( ادات استفهام + ضمیر ) ( «کی »، ادات استفهام + «ت »، ضمیر متصل مفعولی و اضافی ) کی تو را. چه کس تو را :
ور بگیری کیت جستجو کند
نقش با نقاش چون نیرو کند؟
مولوی ( مثنوی چ رمضانی ص 159 ).
کیت. [ ک َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) زیرک. ج ،اکیات. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زیرک و هوشیار و باوقوف. ج ، اکیات. ( ناظم الاطباء ). در اقرب الموارد آمده : اکیات ، اکیاس و آن جمعکَیِّس است نه کیس [ کی ] و «تا» مبدل از «س » است.
کیت. [ ک َ ت َ / ت ِ ] ( ع اِ ) چنین. ( ناظم الاطباء ). رجوع به «کیت و کیت » شود.
کیة. [ ک َی ْ ی َ ] ( ع اِ ) داغ. کَی . ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). اسم مره از کَی . ( از اقرب الموارد ). || داغ جای. ( منتهی الارب ). جای داغ. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
کیت . (ادات استفهام + ضمیر) («کی »، ادات استفهام + «ت »، ضمیر متصل مفعولی و اضافی ) کی تو را. چه کس تو را :
ور بگیری کیت جستجو کند
نقش با نقاش چون نیرو کند؟
ور بگیری کیت جستجو کند
نقش با نقاش چون نیرو کند؟
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 159).
کیت . [ ک َ ت َ / ت ِ ] (ع اِ) چنین . (ناظم الاطباء). رجوع به «کیت و کیت » شود.
دانشنامه عمومی
کیت، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان رامسر در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان اشکور قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۰ نفر (۲۲خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان اشکور قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۰ نفر (۲۲خانوار) بوده است.
wiki: ویرایشگر متن پیشرفته کی دی ئی) نام یک ویرایشگر متن است که توسط پروژه کی دی ئی توسعه می یابد. این ویرایشگر متن از سال ۲۰۰۱ جزئی از میزکار کی دی ئی ۲ بوده است. از جمله ویژگی های این ویرایشگر می توان به قابلیت برجسته سازی نحو برای بیش از ۲۰۰ نوع قالب پرونده، تازنی کد، طرح بندی های قابل سفارشی سازی که می توان ان ها را در جایی ذخیره کرده و بعداً مجدداً بارگذاری کرد، پشتیبانی از عبارات باقاعده و پشتیبانی از افزونه ها اشاره کرد. همچنین کیت می تواند همانند ویرایش vi در مدها و حالت های گوناگون هم کار کند و به گونه ای vi را شبیه سازی کند.
wiki: کیت (ویرایشگر متن)
دانشنامه آزاد فارسی
کیت (kit)
ویولن کوچک شده ای که قبلاً استادان رقص آن را به کار می بردند، و به دلیل اندازۀ کوچک و پیکر باریکش به راحتی در جیب های بلند کت های دُم دار آنان جا می گرفت. به همین سبب اکنون در زبان فرانسه آن را پوشِت و در آلمانی تاشِن گایگه (ویولن جیبی) می نامند.
ویولن کوچک شده ای که قبلاً استادان رقص آن را به کار می بردند، و به دلیل اندازۀ کوچک و پیکر باریکش به راحتی در جیب های بلند کت های دُم دار آنان جا می گرفت. به همین سبب اکنون در زبان فرانسه آن را پوشِت و در آلمانی تاشِن گایگه (ویولن جیبی) می نامند.
wikijoo: کیت
گویش مازنی
از توابع اشکور واقع در منطقه ی تنکابن
/kit/ از توابع اشکور واقع در منطقه ی تنکابن
پیشنهاد کاربران
کیت بر گرفته از کیکهای شکلاتی که روی انها از کیت کت های شکلاتی استفاده میشود
احمقا نرم افسارتان به درد گوزم نمیخوره
کلمات دیگر: