کلمه جو
صفحه اصلی

ارنست هیلگارد

دانشنامه عمومی

ارنست راپیکِت هیلگارد، (به انگلیسی: Ernest Hilgard) روان شناس آمریکایی (۲۵ ژوئیه ۱۹۰۴–۲۲ اکتبر ۲۰۰۰)، استاد دانشگاه استنفورد بود که به خاطر تحقیقاتش در بارهٔ هیپنوتیزم، مخصوصاً رابطهٔ هیپنوتیزم و درد، و استفاده از هیپنوتیزم برای کنترل درد، در دههٔ ۱۹۵۰ معروف شد. او، به همراه آندره مولر ویتزِنهافر، مقیاسی برای اندازه گیری میزان هیپنوتیزم پذیری (قابلیت هیپنوتیزم شدن) افراد طراحی کرد که Stanford Hypnotic Susceptibility Scales نام دارد. آن دو، از همان سالها تا زمان فوت هیلگارد، به بسط و توسعهٔ این مقیاس ادامه دادند.
کتاب «شرطی سازی و یادگیری» (“Conditioning and Learning”) که به همراه دانلد مارکیز نوشت و تا سال ۱۹۶۰ کتاب رفرنس بسیاری از کتابهای دیگر بود.
کتاب «نظریه های یادگیری» (“Theories of Learning”) که اولین بار در ۱۹۴۸ به چاپ رسید نیز کتاب رفرنس بسیاری از کتابهای دیگر واقع شد و پنج بار ویراست و تجدید چاپ شد.
کتاب سوم، «زمینهٔ روان شناسی» (“Introduction to Psychology”) بود که در سال ۱۹۵۳ برای اولین بار به چاپ رسید و آنطور که در بیوگرافی او، در وبسایت انجمن روان شناسی آمریکا، نوشته شده است، «تا مدتها در سراسر جهان محبوبیت داشت». این کتاب تا ویراست چهاردهم، زمینهٔ روان شناسی" نام داشت. بعد از فوت هیلگارد، آخرین و جدیدترین نسخهٔ این کتاب، که در سال ۲۰۰۹ به چاپ رسید، «زمینه روان شناسی اتکینسون و هیلگارد» نام گرفت.
مفهوم ناظر پنهان (hidden observer) را ارنست هیلگارد، مطرح کرده است. هیلگارد عقیده داشت که هیپنوتیزم، یک «حالت» مشخص و متمایز از هشیاری است، و معروفترین «نظریهٔ حالتی» از هیپنوتیزم را ارائه داد. هیلگارد می گفت که هیپنوتیزم باعث می شود یک حالت منفصل، یا «جدایی» در آگاهی به وجود آید. به عبارتی دیگر، هیلگارد می گفت که هیپنوتیزم عبارت است از جدا کردن قسمتی از هشیاری. همین قسمت جدا شده یا منفصل از هشیاری است که به تلقین های هیپنوتیزم کننده پاسخ می دهد. قسمت دیگر هشیاری، ناظر پنهان است. ناظر پنهان به فرایند و عملیات هیپنوتیزم کاری ندارد اما بر همهٔ کارهایی که انجام می شود، ساکت و صامت، نظارت می کند. برای نشان دادن این موضوع، او از افرادی که هیپنوتیزم شده بودند خواست تا یک دست خود را داخل یک سطل آب یخ و دردآور قرار دهند. افرادی که به آنها گفته شده بود (تلقین شده بود) تا هیچ دردی احساس نکنند، گفتند که هیچ دردی احساس نمی کنند. بعد، از همان افراد سؤال شد که آیا قسمتی از ذهنشان وجود دارد که درد را احساس می کند. تعداد زیادی از این افراد، با آن دست دیگرشان که آزاد بود، نوشتند: «دستم درد می کند» یا «بس کنید دیگر، دستم را به درد آورده اید»، و در تمام این مدت، طوری عمل می کردند که انگار هیچ دردی را حس نمی کنند. در آزمایش بالا، بسیاری افراد آن قسمت از هشیاری را که از درد آگاه است (یعنی، ناظر پنهان) از قسمت دیگر که از درد ناآگاه است، می توانند جدا یا منفصل کنند.
هیلگارد علاوه بر کتابهایی که در بارهٔ هیپنوتیزم نوشت، سه کتاب مهم در بارهٔ موضوعاتی متفاوت نوشت:

دانشنامه آزاد فارسی


ارنست هیلگارد (1904-2001) (Ernest Hilgard)
(با نام کامل: ارنست راپیکِت "جک" هیلگارد؛ معروف به "جک" در بین دوستان و همکارانش)روان شناس امریکایی و استاد بازنشستۀ دپارتمان روان شناسی دانشگاه استنفورد از 1933.برای درک جامع خود از ایده های روان شناختی، شناخته شده بود.
طبق آمار انجمن روان شناسی امریکا، که در سال 2002 منتشر شده، هیلگارد در رتبۀ 29 بارزترینروان شناسان قرن بیستم قرار گرفته است. او یکی ازبرجسته ترین رؤسای انجمن روان شناسی امریکانیز بود.
در بِلِویل، ایلینوی متولد شد.او تنها پسر خانواده بود و دو خواهر داشت که یکی بزرگ تر و دیگری کوچک تربودند.پدرش، جورج انگلمن هیلگاردپزشک بودو طی جنگ جهانی اول به خدمت ارتش درآمد.
هیلگارد ابتدا به رشتۀ مهندسی گرایش پیدا کرد و مدرک کارشناسی مهندسی شیمی را در 1924 از دانشگاه ایلینوی در شَمپِیناورباناگرفت.سپس تحصیلات تکمیلی خود را در ییل، جایی که او همسرش، ژوزفین روهر را دید، گذراند. اما بعد روان شناسی خواند و دکترای این رشته را در 1930 از دانشگاه ییل اخذ کرد.هیلگارد پس از اخذ مدرک دکترا، همراه با همسرش به غرب کالیفرنیا رفت، و در 1933 آن جا عضو هیئت علمی دانشکدۀ استنفورد شد. تا 1942،رئیس دپارتمان روان شناسی بود. از 1951 تا 1955، او به عنوان رئیس بخش فارغ التحصیلان استنفورد خدمت کرد ودر 1969 بازنشسته شد.
برخی از جوایز وافتخارات دیگریکه کسب کرده، به قرار زیر است:کسب جایزۀ نشان طلای بنیاد روان شناسی امریکا در 1978؛دریافت جایزهاز آکادمی ملی علومدر 1984 برای تحقیق علمی؛عضو آکادمی هنر و علوم امریکایی در 1958؛ عضوآکادمی ملی علوم؛عضوآکادمی ملی آموزش و پرورش و جامعۀ فلسفی امریکا؛ رئیس انجمن روان شناسی امریکا؛ و در 1991، رئیس مجلۀروان شناس امریکایی.
او به طور خاص برای نظریه اش موسوم به "ناظر پنهان" شناخته شده است که هنگام وقوع هیپنوتیزم در ذهن ایجاد می شود. هیلگارد بر این باور بودکه هیپنوتیزم، حالتیمشخص و متمایز از هشیاری است. او می گفت که هیپنوتیزم باعث می شود یک حالت منفصلدر آگاهی به وجود بیایدومعتقد بودکه هیپنوتیزم در واقع جدا کردن قسمتی از هشیاری است.به اعتقاد او،همین قسمت جدا شده یا منفصل از هشیاری است که به تلقین های هیپنوتیزم کننده پاسخ می دهد.قسمت دیگر هشیاری، ناظر پنهان است کهبه فرایند و عملیات هیپنوتیزم کاری ندارد اما بر همهٔ کارهایی که انجام می شود، ساکت و صامت، نظارت می کند.
در دهۀ 1950 بود که هیلگارد به عنوان پیشگام در مطالعۀ علمی هیپنوتیزم مطرح شد. او و همسرش، که استاد روان پزشکی بالینی در استنفورد (تا هنگام فوتش در 1989) بود، آزمایشگاه تحقیقات هیپنوتیزم در استنفورد را تأسیس کردند. همکاری این زن و شوهر منجر به انتشار کتاب های متعددی، از جمله هیپنوتیزم در تسکین درد (1975) و آگاهی تقسیم شده (1977) شد. تحقیقات آنان در مورد استفاده از هیپنوتیزم برای درمان سرطان در کودکان، سبب شد که از موسسۀ ملی سرطان کمک های مالی دریافت کنند (و نیز از سوی بنیاد فورد و موسسۀ ملی سلامت روان به کارشان بودجه تخصیص یابد). هیلگارد به عنوان رئیس انجمن بین المللی هیپنوتیزم در دهۀ 1970 خدمت می کرد.
پیش از آن، هیپنوتیزم همچون پدیده ای مرموز و جادویی بود که روان شناسان آبرومند به مطالعه و تحقیق در خصوص آن نمی پرداختند – و موضوعی منحصر به جادوگران انگاشته می شد. هیلگاردبه واقع علاقه مند بود که آن را تبدیل به موضوعی علمی و عینی کند. یکی از مهم ترین کارهایی که در این زمینه انجام داد، بسط و گسترش یک مقیاس سنجش برایارزیابی عمق هیپنوتیزم بود- و یا این که چگونه افراد پذیرای هیپنوتیزم هستند. این مقیاس، که بهمقیاس حساسیت هیپنوتیزمی استنفورد معروف است، هنوز هم استفاده می شود. این مقیاس به استاندارد سازی شیوه های تحقیق در خصوص هیپنوتیزم کمک کرده است.
علاقۀ او به این موضوع در کتاب روان شناسی در امریکا (بررسی تاریخی) منعکس شده است. در آن زمان، استقبال بسیار خوبی از این کتاب شد.
کتاب هایش حوزه های گسترده ای را در بر می گیرد، به ویژه حوزه های یادگیری، انگیزه و طی بخش دوم حرفه اش، هیپنوتیزم.
هیلگارد علاوه بر کتاب هایی که دربارهٔ هیپنوتیزم نوشت، سه کتاب مهم نیز در خصوصموضوعاتی متفاوت نوشت:شرطی سازی و یادگیری(که تا سال ۱۹۶۰ کتاب مرجع برای بسیاری از کتابهای دیگر بود.)؛نظریه های یادگیری(کهبا همکاری گوردون بوئرنوشت وکتاب مرجع برای بسیاری از کتاب های دیگر شد.)؛ و زمینهٔ روان شناسی(این کتاب تا ویراست چهاردهم، "زمینهٔ روان شناسی" نام داشت. اما پس از درگذشتهیلگارد، آخرین و جدیدترین نسخه اش، که در ۲۰۰۹ به چاپ رسید، «زمینۀ روان شناسی اتکینسون و هیلگارد» نام گرفت.)
او علایق بسیار دیگری نیز خارج از محیط دانشگاه داشت. او در کمک به حقوق بشر سهیم بود. از جمله فعالیت های مدنی او، این بود که یکی از بنیانگذاران شرکت Palo Altoدر دهۀ 1930 بود. پس از جنگ جهانی دوم، او در ایجاد یک دانشکدۀ پرستاریدر استنفورد برای کمک به دانش آموزان متأهلی که از جنگ بازگشته بودند، بسیار مؤثر بود. او در 1946 عضو مأمور آموزشی به ژاپن به منظور کمک به تغییرات پس از جنگ در نظام آموزشی آن کشور بود.
ارنست هیلگارد در 97 سالگی به علت ایست قلبی در منزلش در پالو آلتو، کالیفرنیا درگذشت.
منابع:
https://en.wikipedia.org/wiki/Ernest_Hilgard
https://www.apa.org/about/governance/president/bio-ernest-hilgard
https://link.springer.com/referenceworkentry/10.1007%2F978-1-4419-0463-8_353
https://psychology.jrank.org/pages/304/Ernest-R-Hilgard.html
https://www.nytimes.com/2001/11/03/us/ernest-r-hilgard-leader-in-study-of-hypnosis-dies-at-97.html
https://www.goodreads.com/author/list/400412.Ernest_R_Hilgard


کلمات دیگر: