( آتش خواه ) آنکه از خانه همسایه و مانند آن قبس و جذوه طلبد
اتش خواه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( آتش خواه ) آتش خواه. [ ت َ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه ازخانه همسایه و مانند آن قبس و جذوه ای طلبد گیراندن هیمه یا ذغال و یا چراغ خویش را. قابس :
ای گشته دلم بی تو چو آتشگاهی
وز هر رگ جان من به آتش راهی
چون میدانی که در دل آتش دارم
ناآمده بگذری چو آتش خواهی.
ای گشته دلم بی تو چو آتشگاهی
وز هر رگ جان من به آتش راهی
چون میدانی که در دل آتش دارم
ناآمده بگذری چو آتش خواهی.
عطار.
کلمات دیگر: