سراز بازار در آوردن
ببازار افتادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ببازار افتادن. [ ب ِ اُ دَ ] ( مص مرکب ) سر از بازار درآوردن. در بازار قرار گرفتن. || بازاری شدن. در بازار پخش شدن. || کنایه از فاش شدن. رسوا شدن. ( آنندراج ) :
خواهی خبر از خانه ببازار نیفتد
از بیخبران بگذر و در خانه ما باش.
خواهی خبر از خانه ببازار نیفتد
از بیخبران بگذر و در خانه ما باش.
مولانا لسانی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: