بایص. [ ی ِ ] ( ع ص ) بائص. از مصدر بوص ، به معنی دوری و بعد و فاصله. طریق بائص ؛ بعید. ( از اقرب الموارد ). || شتابنده. پیشی گیرنده. ( آنندراج ).
بایص
لغت نامه دهخدا
بائص. [ ءِ ] ( ع ص ) یقال خمس ٌ بائص ؛ یعنی شتران بآبخور شتابنده. ( منتهی الارب ). || راه دور. ( اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: