کلمه جو
صفحه اصلی

بایض

لغت نامه دهخدا

بایض. [ ی ِ ] ( ع ص ) بائض. بیضه نهنده. مرغ تخم کننده. ماکیان. ( آنندراج ). مرغ خایه کن. مرغ تخمی.

بائض. [ ءِ ] ( ع ص ) تخم گذار.


کلمات دیگر: