ترابة. [ ت ُب َ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ). شهری به یمن ، و خارزنجی گوید وادیی است . (معجم البلدان ).
ترابه
لغت نامه دهخدا
( ترابة ) ترابة. [ ت ُب َ ] ( اِخ ) موضعی است به یمن. ( منتهی الارب ). شهری به یمن ، و خارزنجی گوید وادیی است. ( معجم البلدان ).
ترابه. [ ت ِ ب َ / ب ِ ] ( اِ ) طعامی که آب بیش از حد در آن کرده باشند. با آبی بسیار، در حالی که کمی آب مطلوب است. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
ترابه. [ ت ِ ب َ / ب ِ ] ( اِ ) طعامی که آب بیش از حد در آن کرده باشند. با آبی بسیار، در حالی که کمی آب مطلوب است. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
ترابه . [ ت ِ ب َ / ب ِ ] (اِ) طعامی که آب بیش از حد در آن کرده باشند. با آبی بسیار، در حالی که کمی آب مطلوب است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
کلمات دیگر: