دربان یا سیلی که وادی را پر گرداند .
تراع
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تراع. [ ت َرْ را ] ( ع اِ ) دربان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بَوّاب. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). || سیلی که وادی را پر گرداند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ) ( اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: