کلمه جو
صفحه اصلی

خط ارتباط

مترادف و متضاد

communication line (اسم)
خط ارتباط

ligature (اسم)
بار، بند، نوار، رشته، خط ارتباط، شریان بند، رباط، کلید کوک سازهای زهی، بخیه زنی، زخم بند، شریان بندی، خط پیوند، دو یا چند حرف متصل بهم

فرهنگ فارسی

مسیری که واسطه ارتباط یک واحد است در لشکرکشی با سایر قسمتها بخصوص مرکز فرماندهی .

لغت نامه دهخدا

خط ارتباط. [ خ َطْ طِ اِ ت ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مسیری که واسطه ارتباط یک واحد است در لشکرکشی با سایر قسمتها بخصوص مرکز فرماندهی. ( یادداشت بخط مؤلف ).


کلمات دیگر: