کلمه جو
صفحه اصلی

زیاد پر کردن

مترادف و متضاد

ingurgitate (فعل)
فرا گرفتن، بلعیدن، حریصانه قورت دادن، زیاد پر کردن

overstock (فعل)
زیاد پر کردن، بیش از حد اندوختن، زیاد ذخیره کردن، موجودی بیش از حد لزوم داشتن


کلمات دیگر: