کلمه جو
صفحه اصلی

شفاء یافتن

مترادف و متضاد

recover (فعل)
بهبودی یافتن، دریافت کردن، شفاء یافتن، بهوش امدن، بهبود یافتن، دوباره بدست اوردن، ترمیم شدن، باز یافتن

recuperate (فعل)
بهبودی یافتن، شفاء یافتن، نیروی تازه یافتن

come round (فعل)
شفاء یافتن، بهوش امدن، بازگشتن و بحال اول رسیدن

convalesce (فعل)
بهبودی یافتن، شفاء یافتن، بهگرا شدن، دوره نقاهت را گذراندن

get better (فعل)
شفاء یافتن


کلمات دیگر: