دام دام
دام دام
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
حکایت صوت دهل و مانند آن
لغت نامه دهخدا
دام دام. ( اِ صوت ) حکایت صوت دهل و مانند آن. نام آواز طبل و مانند آن.
- از نو دام دام ، یا از سر نو دام دام ؛ از سر گرفتن. از نو آغازیدن. دبه کردن.
دام دام. ( اِ ) تام تام . رجوع به تام تام شود.
- از نو دام دام ، یا از سر نو دام دام ؛ از سر گرفتن. از نو آغازیدن. دبه کردن.
دام دام. ( اِ ) تام تام . رجوع به تام تام شود.
دام دام . (اِ صوت ) حکایت صوت دهل و مانند آن . نام آواز طبل و مانند آن .
- از نو دام دام ، یا از سر نو دام دام ؛ از سر گرفتن . از نو آغازیدن . دبه کردن .
دام دام . (اِ) تام تام . رجوع به تام تام شود.
کلمات دیگر: