رویکرد قابلیت (به انگلیسی: Capability approach) (یا رویکرد قابلیت ها) یک نظریه اقتصادی است که در دهه ۱۹۸۰ به عنوان روش جایگزین برای اقتصاد رفاه در نظر گرفته شد. در این رویکرد، آمارتیا سن و مارتا نوسفوم مجموعه ای از ایده هایی را که قبلاً از رویکردهای سنتی به اقتصاد رفاه کنار گذاشته شده بود (یا به صورت مناسب به آن پرداخته نشده بود) جمع می کنند. تمرکز اصلی رویکرد قابلیت بر این است که افراد قادر به انجام چه کاری هستند (یعنی توانایی چه کاری را دارند).
در ابتدا، سن پنج محور را برای ارزیابی قابلیت مهم دانست:
سپس، سن با همکاری فیلسوف سیاسی مارتا نوسبوم، اقتصاددان توسعه سودر اناند (Sudhir Anand) و نظریه پرداز اقتصادی جیمز فوستر، رویکرد قابلیت را به یک پاراردایم غالب در بحث های سیاسی در توسعه انسانی تبدیل کرد به طوری که الهام بخش ایجاد شاخص توسعه انسانی شد (معیار معروفی برای توسعه انسانی که قابلیت ها را از لحاظ بهداشت، آموزش و درآمد اندازه می گیرد). علاوه بر این، از زمان ایجاد انجمن شاخص توسعه انسانی و قابلیت در اوایل دهه 2000 میلادی، این رویکرد توسط نظریه پردازان، فیلسوفان و گروهی از جامعه شناسانی که علاقه خاصی به سلامت انسان دارند، بحث شده است.
در فهم پایه ای، کارکردها شامل «بودن ها و انجام دادن ها» هستند. درنتیجه، زندگی را می توان به منزله مجموعه ای از کارکردهای به هم مرتبط نگریست. دراصل، کارکردها عبارت از حالت ها و فعالیت هایی هستند که وجود یک فرد را می سازند. نمونه های کارکردها می توانند از چیزهای ابتدایی مثل سالم بودن، داشتن یک شغل مناسب و ایمن بودن، تا حالت های پیچیده تری مثل خوشحال بودن، احترام گذاشتن به خود و داشتن آرامش را دربربگیرد. علاوه بر این، آمارتیا سن اعلام کرد که کارکردها برای درک کامل رویکرد قابلیت اساسی هستند؛ قابلیت به صورت اندیشه آزادی برای رسیدن به کارکردهای ارزشمند مفهوم سازی شده است.
در ابتدا، سن پنج محور را برای ارزیابی قابلیت مهم دانست:
سپس، سن با همکاری فیلسوف سیاسی مارتا نوسبوم، اقتصاددان توسعه سودر اناند (Sudhir Anand) و نظریه پرداز اقتصادی جیمز فوستر، رویکرد قابلیت را به یک پاراردایم غالب در بحث های سیاسی در توسعه انسانی تبدیل کرد به طوری که الهام بخش ایجاد شاخص توسعه انسانی شد (معیار معروفی برای توسعه انسانی که قابلیت ها را از لحاظ بهداشت، آموزش و درآمد اندازه می گیرد). علاوه بر این، از زمان ایجاد انجمن شاخص توسعه انسانی و قابلیت در اوایل دهه 2000 میلادی، این رویکرد توسط نظریه پردازان، فیلسوفان و گروهی از جامعه شناسانی که علاقه خاصی به سلامت انسان دارند، بحث شده است.
در فهم پایه ای، کارکردها شامل «بودن ها و انجام دادن ها» هستند. درنتیجه، زندگی را می توان به منزله مجموعه ای از کارکردهای به هم مرتبط نگریست. دراصل، کارکردها عبارت از حالت ها و فعالیت هایی هستند که وجود یک فرد را می سازند. نمونه های کارکردها می توانند از چیزهای ابتدایی مثل سالم بودن، داشتن یک شغل مناسب و ایمن بودن، تا حالت های پیچیده تری مثل خوشحال بودن، احترام گذاشتن به خود و داشتن آرامش را دربربگیرد. علاوه بر این، آمارتیا سن اعلام کرد که کارکردها برای درک کامل رویکرد قابلیت اساسی هستند؛ قابلیت به صورت اندیشه آزادی برای رسیدن به کارکردهای ارزشمند مفهوم سازی شده است.
wiki: رویکرد قابلیت