کلمه جو
صفحه اصلی

تندرست کردن

فارسی به انگلیسی

heal

فرهنگ فارسی

شفا دادن . شفا بخشیدن

لغت نامه دهخدا

تندرست کردن. [ ت َ دُ رُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شفا دادن. شفا بخشیدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). معالجه کردن. علاج کردن. درمان کردن :
از آن نوشدارو که در گنج تست
کجاخستگان را کند تندرست...
فردوسی.
رجوع به تندرست و تندرستی شود.


کلمات دیگر: