کلمه جو
صفحه اصلی

بی رغبتی

فارسی به انگلیسی

indisposition, want of relish, inappetence, unwillingness

want of relish, inappetence, unwillingness


indisposition


مترادف و متضاد

distaste (اسم)
تنفر، بیزاری، ازردن، بی میلی، بی رغبتی

disinclination (اسم)
بی میلی، عدم تمایل، بی رغبتی

فرهنگ فارسی

بی میلی ٠ عدم تمایل ٠ بی اشتهائی

لغت نامه دهخدا

بی رغبتی. [ رَ ب َ ] ( حامص مرکب ) بی میلی. عدم تمایل. بی اشتهائی :
به بی رغبتی شهوت انگیختن
برغبت بود خون خود ریختن.
سعدی.

جدول کلمات

دلسردی

پیشنهاد کاربران

be averse to ( doing ) something


کلمات دیگر: