کلمه جو
صفحه اصلی

به روی خود نیاروردن

واژه نامه بختیاریکا

هشک کردن ور خو؛ زیر رَه بالا رَه زِیدِن

پیشنهاد کاربران

به روی خود نیاروردن: [ کنایه در تداول عامه]بی اعتنایی کردن , عکس العمل نشان ندادن. خم به ابرو نیاوردن : عادی رفتار کردن .
( ( راننده راه افتاد "آقایون کسی بلیط اضافه داره ؟"چند نفری دست کردند توی جیب ، بعد سر تکان دادند که ندارند . چند نفر فقط سر تکان دادند. بقیه روی خودشان نیاورند. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 152. ) )

close ( one's ) eyes to ( something )


کلمات دیگر: