نصفه کاره
فارسی به انگلیسی
half - finished
فارسی به عربی
نصف الطریق
مترادف و متضاد
نیمه راه، نصفه کاره، نیم راه
فرهنگ فارسی
نصفه تا نصف: چرخ خیاطیش با پارچه دبیت مانندی که نصفه کاره دوخته شده زیر سوزن مانده بود ...
لغت نامه دهخدا
نصفه کاره. [ ن ِ ف َ/ ف ِ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) ناتمام. نیمه تمام. ناقص.
- نصف کاره گذاشتن ؛ کاری را به آخر نرساندن. کاری را تمام نکردن.
- نصف کاره گذاشتن ؛ کاری را به آخر نرساندن. کاری را تمام نکردن.
پیشنهاد کاربران
نصفه کاره: [ اصطلاح در تداول عامه ] نا تمام ، نیمه تمام. ناقص. .
( ( نزدیک خانه ماه منیر ، چشم به درخت های سفید گفت "چرا پزشکی را نصفه کاره گذاشتید ؟" ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 116. ) )
( ( نزدیک خانه ماه منیر ، چشم به درخت های سفید گفت "چرا پزشکی را نصفه کاره گذاشتید ؟" ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 116. ) )
کلمات دیگر: