داو دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) نوبت بازی دادن در نرد و شطرنج. || مجال دادن. مهلت دادن. گذاردن :هر خری در خرمنش میکرد گاوکشته را هرگز سگان ندهند داو. مولوی.