مترادف سرما خوردن : زکام شدن، چایمان کردن
سرما خوردن
مترادف سرما خوردن : زکام شدن، چایمان کردن
فارسی به انگلیسی
to catch cold
مترادف و متضاد
زکامشدن، چایمان کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) متاثر شدن از سرما زکام کردن
واژه نامه بختیاریکا
سَرده کردن
جدول کلمات
چاییدن
پیشنهاد کاربران
Catch a cold
I'm feeling puny
انگار سرما خوردم
انگار سرما خوردم
catch ( one's ) death ( of cold ) = get a very bad cold
کلمات دیگر: