روشنایی بخشنده . روشنایی دهنده
روشنایی بخش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
روشنایی بخش. [ رَ / رُو ش َ ب َ ] ( نف مرکب ) روشنایی بخشنده. روشنایی دهنده. نوربخش. نوربخشنده. نوردهنده. آنکه یا آنچه روشنایی ببخشد. آنکه یا آنچه بتواند نور دهد :
بنام روشنایی بخش بینش
که روشن چشم از او گشت آفرینش.
پادشا بلکه پادشاهی بخش.
روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو.
بنام روشنایی بخش بینش
که روشن چشم از او گشت آفرینش.
نظامی.
ای چو خورشید روشنایی بخش پادشا بلکه پادشاهی بخش.
نظامی.
گرچه خورشید فلک چشم و چراغ عالم است روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو.
حافظ.
پیشنهاد کاربران
فروزشگر
کلمات دیگر: