کلمه جو
صفحه اصلی

اکباح


برابر پارسی : افسارکشی، لگام کشی

فرهنگ فارسی

لگام باز کشیدن ستور را تا باز ایستد از رفتن .

لغت نامه دهخدا

اکباح. [ اِ ] ( ع مص ) لگام بازکشیدن ستور را تا بازایستد از رفتن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بلند گردانیدن ، گویند: قد اکبح ( مجهولا )؛ ای شمخ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). بلند گردانیدن. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی ساره

افسارکشی، لگام کش



کلمات دیگر: