کلمه جو
صفحه اصلی

انتقال پذیری

مترادف و متضاد

transitivity (اسم)
زودگذری، حالت متعدی، انتقال پذیری

transmissibility (اسم)
انتقال پذیری، فرا فرستادن پذیری، قابلیت فرستادن، قابلیت سرایت

فرهنگ فارسی

قابلیت یک برنامۀ رایانه‌ای که اجرای آن را بر روی دو یا چند رایانۀ ناهمسان، با مشخصات متفاوت، ممکن می‌سازد و نتایجی همسان به دست می‌دهد


فرهنگستان زبان و ادب

{portability, porting, transferability} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] قابلیت یک برنامۀ رایانه ای که اجرای آن را بر روی دو یا چند رایانۀ ناهمسان، با مشخصات متفاوت، ممکن می سازد و نتایجی همسان به دست می دهد


کلمات دیگر: