کلمه جو
صفحه اصلی

اکبار


برابر پارسی : بزرگ پنداری، پلیدشدن

فرهنگ فارسی

بزرگ دیدن کسی را . بزرگ آمدن

لغت نامه دهخدا

اکبار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ کَبر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کبر شود.


اکبار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ کَبر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به کبر شود.

اکبار. [ اِ ] ( ع مص ) بزرگ دیدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). بزرگ آمدن. ( برهان ). || بزرگ پنداشتن کسی را. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بزرگ داشتن. ( ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 18 ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). || پلیدی کردن کودک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بی نماز شدن زن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || مذی یا منی آوردن مرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

اکبار. [ اِ ] (ع مص ) بزرگ دیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بزرگ آمدن . (برهان ). || بزرگ پنداشتن کسی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بزرگ داشتن . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 18) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || پلیدی کردن کودک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بی نماز شدن زن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || مذی یا منی آوردن مرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


فرهنگ فارسی ساره

بزرگ پنداری، پلیدشدن



کلمات دیگر: