کلمه جو
صفحه اصلی

اکبیری


برابر پارسی : بی ریخت، پلید، چرکین، زشت

فارسی به انگلیسی

nasty, manygy, lousy

nasty, mangy, lousy


فارسی به عربی

ردیء

فرهنگ فارسی

( صفت ) اکبیر

فرهنگ معین

( اِ ) (ص نسب . ) (عا. )زشت ، بی ریخت .

لغت نامه دهخدا

اکبیری. [ اِ ] ( ص نسبی ) در تداول عوام اکبیر.سخت پلید. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به اکبیر شود.

فرهنگ فارسی ساره

پلید، چرکین


پیشنهاد کاربران

ریشه این واژه ترکیست Ek Biri = Gereksiz
اک به معنی اضافه Ek
بیری به معنی شخص Biri
اگرچه از این واژه به صورت یکجا در زبان ترکی استانبولی استفاده نمیشود اما از هر دو بخش این واژه به صورت جدا استفاده میشود
و همانطور که میدانیم امروزه در زبان فارسیه عامیانه به شخصی که دارای چهره زشت و کریهی است اکبیری یا ( ایکبیری ) میگوییم.

بیشتر درمورد زشتی و خودخواهی و غرور معنی میدهد


زشت ، بی ریخت ، پلید ، چرکین



ایکْبیری /ikbiri/
لهجه و گویش گنابادی
در گویش گنابادی یعنی زشت ، تُحفه ، بدگِل ، خودخواه ، مغرور



کلمات دیگر: