کلمه جو
صفحه اصلی

اکنع


برابر پارسی : کارِ تباه، لنگ دست

لغت نامه دهخدا

اکنع. [ اَ ن َ ] ( ع ص ) مرد تباه دست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مردی که هر دو دست او را بریده باشند. ( از اقرب الموارد ). || کار ناقص و تباه. ج ، کُنع. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی ساره

کار تباه، لنگ دست



کلمات دیگر: