ملکة
ملکه شدن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
ملکه شدن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) راسخ شدن صفتی در نفس : [ ملکه شدن آن حالت باطن را بر وجهی که زوال نپذیرد . ] ( اوصاف الاشراف . ۱٠ )
فرهنگ معین
( ~. شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) بسیار خوب و دقیق در یاد و حافظه ماندن .
کلمات دیگر: