کلمه جو
صفحه اصلی

گرنام

لغت نامه دهخدا

گرنام . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جرگلان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 67 هزارگزی شمال باختری مانه ، هوای آن گرم ، دارای 176 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه تأمین میشود و محصول آن غلات بنشن و تریاک و شغل اهالی زراعت و مالداری . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


گرنام . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 26000گزی جنوب خاوری بهشهر و 2000گزی جنوب رودخانه ٔ نکا. هوای آن معتدل ، دارای 450تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات ، ارزن . شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی زنان ، شال و کرباس بافی است . راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 160 شود.


گرنام. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه شهرستان ساری ، واقع در 26000گزی جنوب خاوری بهشهر و 2000گزی جنوب رودخانه نکا. هوای آن معتدل ، دارای 450تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات ، ارزن. شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی زنان ، شال و کرباس بافی است. راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ). رجوع به ترجمه سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 160 شود.

گرنام. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جرگلان بخش مانه شهرستان بجنورد، واقع در 67 هزارگزی شمال باختری مانه ، هوای آن گرم ، دارای 176 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه تأمین میشود و محصول آن غلات بنشن و تریاک و شغل اهالی زراعت و مالداری. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۳۴′۲۰″ شمالی ۵۳°۴۷′۳۸″ شرقی / ۳۶٫۵۷۲۲۲°شمالی ۵۳٫۷۹۳۸۹°شرقی / 36.57222; 53.79389
گرنام، روستایی است از توابع بخش یانه سر شهرستان بهشهر در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان عشرستاق قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۶۲ نفر (۵۷خانوار) بوده است.

گویش مازنی

/gornaam/ از توابع چهاردانگه ی شهریاری بهشهر

از توابع چهاردانگه ی شهریاری بهشهر



کلمات دیگر: