کلمه جو
صفحه اصلی

وربن

لغت نامه دهخدا

وربن. [ ]( اِخ ) دهی جزو دهستان رودبار بخش معلم کلایه شهرستان قزوین. کوهستانی و سردسیری است. سکنه آن 334 تن. آب آن از رودخانه لوان تأمین می شود. محصول آنجا غلات ، بنشن ، آلبالو، گردو، عسل و شغل اهالی زراعت ، کرباس و جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

دانشنامه عمومی

وربن ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
وربن (الب)
وربن (الموت)
وربن (رودسر)
وربن (قزوین)

گویش مازنی

/var ban/ تنگ یا تسمه ی اسب - تنگ گهواره


کلمات دیگر: