کلمه جو
صفحه اصلی

کاند

فرهنگ فارسی

قند

لغت نامه دهخدا

کاند. ( اِ ) قند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || شکر. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). || نبات. ( ناظم الاطباء ).

گویش مازنی

/kaand/ کند – در برابر تیز - سقف دهان –کام

۱کند – در برابر تیز ۲سقف دهان –کام



کلمات دیگر: