کلمه جو
صفحه اصلی

لرزنه

لغت نامه دهخدا

لرزنه. [ ل َ زَ ن َ ] ( اِخ ) نام موضعی به سوادکوه مازندران. ( سفرنامه رابینو بخش انگلیسی ص 116 ). دهی از دهستان بخش سوادکوه شهرستان ساری ، واقع در چهارصد هزارگزی شمال آلاشت. در زمستان سکنه ندارد و در تابستان از دهستان لفور در حدوددویست نفر برای تعلیف احشام خود و استفاده از هوا به این ده می آیند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

دانشنامه عمومی

روستای زیبای لرزنه یکی از روستاهای دیدنی آلاشت است که در ارتفاعات این منطقه ساخته شده است. این روستا به علت قرار گرفتن در منطقه ای سردسیر، تنها در چند ماه تابستان سال قبل سکونت بوده و بیشتر از آن به عنوان تفریگاه تابستانی استفاده می شود. مسیر دسترسی به آن از طریق جاده جنگلی و از طریق شیرگاه و آلاشت می باشد.

گویش مازنی

/larzene/ از توابع ولوپی قائم شهر

از توابع ولوپی قائم شهر



کلمات دیگر: