سخت کردن . لازم بودن چیزی را .
لز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لز. [ ل ِزز ] ( ع ص ) لز شز؛ چسبنده و ملازم و پاینده در بدی. ( منتهی الارب ).
لز. [ ل َزز ] ( ع اِ ) حلقه در. || ( ص )کز لز از اتباع است یعنی سخت بخیل. ( منتهی الارب ).
لز. [ ل َزز ] ( اِخ ) موضعی است به جزیره قیس. ( منتهی الارب ).
لز. [ ل َزز ] ( ع مص ) لزَز. استوار بستن چیزی را. || سخت کردن. || چسبانیدن. ( منتهی الارب ). برچسبانیدن. ( منتخب اللغات ). || نیزه زدن. || لازم بودن چیزی را. || لازم چیزی گردانیدن چیزی را. ( منتهی الارب ).
لز. [ ل َزز ] ( ع اِ ) حلقه در. || ( ص )کز لز از اتباع است یعنی سخت بخیل. ( منتهی الارب ).
لز. [ ل َزز ] ( اِخ ) موضعی است به جزیره قیس. ( منتهی الارب ).
لز. [ ل َزز ] ( ع مص ) لزَز. استوار بستن چیزی را. || سخت کردن. || چسبانیدن. ( منتهی الارب ). برچسبانیدن. ( منتخب اللغات ). || نیزه زدن. || لازم بودن چیزی را. || لازم چیزی گردانیدن چیزی را. ( منتهی الارب ).
لز. [ ل َزز ] (اِخ ) موضعی است به جزیره ٔ قیس . (منتهی الارب ).
لز. [ ل َزز ] (ع اِ) حلقه ٔ در. || (ص )کز لز از اتباع است یعنی سخت بخیل . (منتهی الارب ).
لز. [ ل َزز ] (ع مص ) لزَز. استوار بستن چیزی را. || سخت کردن . || چسبانیدن . (منتهی الارب ). برچسبانیدن . (منتخب اللغات ). || نیزه زدن . || لازم بودن چیزی را. || لازم چیزی گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ).
لز. [ ل ِزز ] (ع ص ) لز شز؛ چسبنده و ملازم و پاینده در بدی . (منتهی الارب ).
دانشنامه عمومی
لز (آلمان). لز (به آلمانی: Leese) یک شهر در آلمان است که در Nienburg واقع شده است. لز ۱٬۷۴۴ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای آلمان
فهرست شهرهای آلمان
wiki: لز (آلمان)
گویش مازنی
/lez/ شن های روان ارتفاعات شنی
شن های روان ارتفاعات شنی
پیشنهاد کاربران
صفت همجنس گرایی دختربا دختر
یعنی یه دختری با یه دختر دیگه رابطه جنسی برقرار کنه
لز به معنای همجنسگرایی دختر با دختر نیس به اون میگن لزبین!
لز با لزبین فرق داره لزبین به همجنسگرایی دختر با دختر میگن لطفا اشتباه نکنید !
در گویش زبان بختیاری واژه لِز ( Laz ) یعنی = آرامش، آسوده شدن، راحت شدن
در گویش زبان بختیاری واژه لِز ( Laz ) =به معنی آسوده شدن، آرامش، راحت شدن است.
یعنی دختر با دختر رابطه داشته باشع
گل محافظ شده
چسبناک
صفت هم جنس گرایی زنان
همجنس گرایی دختر با دختر
لز بمعنای همراهی و ملازمت است و یک کلمه کهن بجای مانده از اقوام تمدن عیلامیان در گویشهای محلی مردم عرب خوزستان است و از جمله خود ما در گویش عربی محلی از این کلمه بمعنای همراه شدن با کسی استفاده می کنیم .
لوزی
کلمات دیگر: