قلیچ خان شاهسون جوانمرد غیور از تیره جعفری وازطایفه عالی اوشاقی ایل شاهسون قشلاق چرخلو فرزند ارشد لاچین خان و برادر زاده عزیزخان وبرجی خان شاهسون بوده .
رشادتها و دلاوری های این جوان درحراست و سرو سامان دادن ایل زبانزد
همگان بوده.
و همانند همتبارانش در ایل شاهسون دشت قزوین به شغل دامداری مشغول بودند.
و دریک روز تابستان که گوسفندان وحشم خودرا از منطقه کردستان بسمت دشت قزوین کوچانده بودند. درمنطقه قاراقان غربی شامگاهان در منزلگاهی اتراق میکنند.
به شخصی که حکم صاحب کاروانسرا را داشته میگویند ما خسته هستیم سحرگاهان قبل از طلوع فجر بیدارمان کنید حرکت کنیم وبه گرمای روز نخوریم.
این شخص با دیدن گوسفندان فربه وسوسه شده وباهمراهی چند راهزن آن منطقه پس از چندساعت از خواب عمیق درنیمه شب قلیچ خان همراهش آقا محمد امامی پدر بزرگوار شهید ابراهیم امامی چرخلو را به هوای اینکه سپیده دم هست از خواب بیدار کرده و قلیچ خان وهمراهش را با حشم بدرقه میکند.
پس از چند کیلومتر که از روستا دور شده بودن در تاریکی شب صاحب خانه وهمدستانش درحالیکه مسلح به سلاح گرم و سوار بر اسب بودند راه رابر میهمانان خود میبندند.
و دراین حادثه قلیچ خان بحکم احادیث وارده مبنی بر کسی که در کسب روزی حلال جانش را ازدست دهد شهید محسوب شده براثر اصابت تیر راهزنان در خون خود غوطه ور شده و تا محلی ها به کمک بیایند جان پاکش رو ازدست میدهد.
مرحوم آقا محمد امامی پس از این حادثه تعریف میکنند وقتی راهزنان راه را برما بستند قلیچ خان بمن گفت من اینها رو مشغول میکنم برو روستا به صاحب خانه خبر بده و کمکی برامون بیار من هم درتاریکی شب بسمت روستا حرکت کردم
چندصد متر که فاصله گرفته بودم صدا شلیک تیر حکایت از اصابت به شخصی در شعاع نزدیک را میداد
رفتم ولی صاحب خانه نبودند وبامحلی های دیگرکه هوا روشن شده بود به محل حادثه آمدیم از آنجائیکه قلیچ خان جوان رشید ودرشت اندام بودند براثر اصابت تیر آنقدر دست وپازده بودند وخون از ایشان رفته بود گودالی مدور به انداز پیکرشان ایجادشده بود.
درهمان روز خبر به امنیه قاراقان که گویا در روستای آوج آن روزگار بود میرسد و ایشان شخصا درمحل حاضر و سه تن از راهزنان وقاتلین را با کمک مردم در کوههای قاراقان دستگیر نموده ویکی از قاتلین درحین انتقال به پاسگاه از ترس واضطراب سکته نموده وفوت میکند، ودو نفر دیگر تا دهه های آخردوران پهلوی دوم درزندان قدیم قزوین ( عالی قاپو ) واقع در خیابان سپه تقاطع خیابان کوروش زندانی بوده اند.
یاد همه درگذشتگان و نام آوران ایل شاهسون گرامی وروحشان شاد
رشادتها و دلاوری های این جوان درحراست و سرو سامان دادن ایل زبانزد
همگان بوده.
و همانند همتبارانش در ایل شاهسون دشت قزوین به شغل دامداری مشغول بودند.
و دریک روز تابستان که گوسفندان وحشم خودرا از منطقه کردستان بسمت دشت قزوین کوچانده بودند. درمنطقه قاراقان غربی شامگاهان در منزلگاهی اتراق میکنند.
به شخصی که حکم صاحب کاروانسرا را داشته میگویند ما خسته هستیم سحرگاهان قبل از طلوع فجر بیدارمان کنید حرکت کنیم وبه گرمای روز نخوریم.
این شخص با دیدن گوسفندان فربه وسوسه شده وباهمراهی چند راهزن آن منطقه پس از چندساعت از خواب عمیق درنیمه شب قلیچ خان همراهش آقا محمد امامی پدر بزرگوار شهید ابراهیم امامی چرخلو را به هوای اینکه سپیده دم هست از خواب بیدار کرده و قلیچ خان وهمراهش را با حشم بدرقه میکند.
پس از چند کیلومتر که از روستا دور شده بودن در تاریکی شب صاحب خانه وهمدستانش درحالیکه مسلح به سلاح گرم و سوار بر اسب بودند راه رابر میهمانان خود میبندند.
و دراین حادثه قلیچ خان بحکم احادیث وارده مبنی بر کسی که در کسب روزی حلال جانش را ازدست دهد شهید محسوب شده براثر اصابت تیر راهزنان در خون خود غوطه ور شده و تا محلی ها به کمک بیایند جان پاکش رو ازدست میدهد.
مرحوم آقا محمد امامی پس از این حادثه تعریف میکنند وقتی راهزنان راه را برما بستند قلیچ خان بمن گفت من اینها رو مشغول میکنم برو روستا به صاحب خانه خبر بده و کمکی برامون بیار من هم درتاریکی شب بسمت روستا حرکت کردم
چندصد متر که فاصله گرفته بودم صدا شلیک تیر حکایت از اصابت به شخصی در شعاع نزدیک را میداد
رفتم ولی صاحب خانه نبودند وبامحلی های دیگرکه هوا روشن شده بود به محل حادثه آمدیم از آنجائیکه قلیچ خان جوان رشید ودرشت اندام بودند براثر اصابت تیر آنقدر دست وپازده بودند وخون از ایشان رفته بود گودالی مدور به انداز پیکرشان ایجادشده بود.
درهمان روز خبر به امنیه قاراقان که گویا در روستای آوج آن روزگار بود میرسد و ایشان شخصا درمحل حاضر و سه تن از راهزنان وقاتلین را با کمک مردم در کوههای قاراقان دستگیر نموده ویکی از قاتلین درحین انتقال به پاسگاه از ترس واضطراب سکته نموده وفوت میکند، ودو نفر دیگر تا دهه های آخردوران پهلوی دوم درزندان قدیم قزوین ( عالی قاپو ) واقع در خیابان سپه تقاطع خیابان کوروش زندانی بوده اند.
یاد همه درگذشتگان و نام آوران ایل شاهسون گرامی وروحشان شاد